ديروز ،امروز ،فردا
زینب جان قافله سالار خاندان حسین!
سلام برتو بانويي كه درخانه ي عليه السلام كنار فاطمه (س)قران آموخت ودر سايه ي علي سالها نماز شب خواند!
بر تو كه باحسين (ع)خانه ي خدا را طواف كردي ودر عرفات عشق خدا دعاي عرفه خواندي !
بي بي توحج نيمه تمام حسين (ع) را تا بيابان هاي كرببلا احرام وفاداري پوشيدي !
خانم جان تو هماني كه حسين(ع) وقت وداع ،دعاي نماز شبت راآرزو مي كرد! تو در تل زينبيه ايستادي وسر
جداشده ي برادر راديدي ولي چيزي نگفتي جز(الهم تقبل هذاالقربان من آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) )
بي بي جان توهماني كه با دست فاطمي ات در آتش خيمه ها، يادگارحسين راباتن تبدار محافظت كردي !
خلاصه تو كه واجب الاحترام محله ي بني هاشم بودي… ديروز برادرها دورت را مي گرفتن تا مبادا چشمان نا محرم
به تو بيفتد وتي امروز در ميدان نبرد….آن روز به تو انگ بي ديني زدند وگفتند خارجي!!! وآن طور بين نا محرمان در ميدان
ها چرخاندن! وامروز به ما…… دوستان و دشمنانت به حجب و حيايت اعتراف كردند !ولي ديگر اين كلمه بين ما جا
ندارد.! اگر چادرم را سرم كنم عقب مانده خطاب ميشوم !حياپيشه كنم گوشه گير وديوانه خطاب مي شوم!
بانوجان اينجا هم براي خودش كربلايي است ! ولي اي كاش زينب هايي هم مثل توبودند ………. آن طرف حجاب از
سر هم كيشانم مي كشند ولي به زور بهشان مي گويند حجاب ! اينجا كشور اسلامي است !! همه شهادتين گفتند!
همه ماه محرم عزاي برادرت حسين (ع)رابرپا مي كنند ،همه نذري مي دهند ،سينه مي زنند،اشك مي ريزند،اسم
توراكه مي شنوندمي گويند: زني بود كه تاريخ شبيهش را نديده !! بگذار زخم دلم سر باز نكند،حرف براي گفتن زیاددارم
ولي ديگرنه كسي گوش شنيدنش را دارد ونه من ناي گفتن !!!! به خدا خسته ام !!!!!
…………………. بي بي جان دلم جرعه اي نگاه مي خواهد………….نگاهم كن !!!
ونمي دانم فردا چه خواهم كرد باشرمندگي از روي مهدي زهرا(عج)
م.سلیمی