دل تنگ از ...
دلم مي خواهد بنويسم، اما نمي دانم چه بنويسم ؟ واز كجا شروع كنم ؟ به اطراف نگاه مي كنم تا شايد موضوعي
براي نوشتن پيدا كنم ؛ اطراف را نگاه مي كنم چيزي جز غم و اندوه وپارچه هاي مشكي و غصه و غربت نمي بينم .
پارچه هاي مشكي كه به ياد ونام سيد الشهداء ويارانش بر در ديوار نصب شده اند ومجالس عزايي كه به عشق
ثارالله وياورانش بر گزارشده اند به ياد حسيني كه تمام هستي خودرا با خود همراه كرد ؛ حتي زنان و فر زندان
راهم با خود همراه ساخت وبه سرزمين كر بلا آورد ودر راه رضاي خدا فدا كرد ؛ حتي علي اصغر كوچكش را هم
در راه رضاي خدا قرباني كرد .
(( ان الحسين مصبا ح الهدي وسفينة ا لنجاة )) اين عبارتي است كه برروي پارچه اي از پارچه هاي عزاي حسيني
نوشته شده بود . آري حسين عليه السلام چراغ هدايت وكشتي نجات است . اما مگر بقيه ائمه چنين نبودند
؟ چرا فقط هدايت گري و غريق نجاتي حسين (ع) اينطور عالم گير شده است .مگر هدايت گري او چه فزقي با
بقيه داشت .اين سؤالي است كه از رسول خداصلي الله عليه و آله وسلم پرسيدند :
حضرت پاسخ دادند: آري همه ي اهل بيت چنين اند اما حسين اسرع واوسع از بقيه است
حسين عليه السلام وسيعتر وسريعتر از از بقيه هدايت مي كند .
حسين عليه السلام ياراني داشت كه وقتي نداي هل من ناصر ينصروني سر مي داد همه مثل پروانه به گرد
شمع وجود مولا پر مي زد دند ووجودشان را در راه رضاي خدا وخون فدا مي كردند.
حسين زينبي داشت كه وقت وداع با او التماس دعا به او گفت . زينبي كه تمام شلاق هاي كينه ودشمني
مردم فريبكار رابا شانه هاي محكم از فرزندان حسين دور مي كرد . زينبي كه ((فاصبر اولوالعزم من الرسل ))
رابر سينه اش حك كرد وپابه پاي برادر تمام بيابان هاي مدينه تا مكه را شبانه راه پيمود .
حسين (ع) برادري به نام عباس داشت كه قمر بني هاشم لقب دارد . عباسي كه ملائك آسمان وتمام موجودات
زميني براو مباهات مي كنند وطاقت شنيدن داغ عباس و مصائبي كه بر او وارد شد راندارند .عباسي كه وفارار تر از
او يافت نمي شود عباسي كه در وازه ي فضل و رحمت خداست ؛ باب الحوايج است . عباسي كه وفادار تر از او
يافت نمي شود
عباسي كه پرچم امامت را چنان محكم گرفت كه (( اني احامي ابدا عن ديني ))اش را دست هايش را دست هايش
در آسمان شهادت دادند عباسي كه شب ها تا صبح از لاله هاي حسين (ع) نگهباني مي داد…
عباسي كه وارد فرات مي شود ولي به احترام مو لايش آب نمي نوشد چون مطيع امر ولايت مو لاست .
حسين علي اكبري داشت كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خلق و منطق است . علي اكبري كه در شرايط
سخت و پريشاني آرامش قلب پدر است ؛ نه تنها پدر بلكه آرام بخش همه ي اهل حرم است. علي اكبري كه
مصيبت او بر همه ي اهل آسمان و زمين وبر همه ي اهل حرم سنگين و درد ناك بود .
حسين (ع) قاسمي دارد كه شهادت در نظرش از عسل شيرين تر است .
حسين ياوري هم چون حبيب ابن مظاهر كه دو بار جان شيرينش را فداي اربابش كرد . يك بار در سن كودكي و
يك بار در سن پيري كه مقابل تير هاي دشمن ايستاد تا مو لايش نماز بگذارد وبا اين كار پلاك پير ترين سر باز
شهيد حسين عليه ا لسلام را بر گردن خويش آويخت .
حسين زهير داشت . عون و جعفر و… داشت . درست است كه تمام ياورانش شربت شهادت را نو شيدند و
خودش نيز با مظ لو ميت تمام در قتلگاه به شهادت رسيد ند. وسه شبانه روز بدن مطهرش زيرسم اسبان ودر
مقابل تابش مستقيم آفتاب سوزان كر بلا بود ودشمنان بي رحم نه تنها حسين را كشتند حتي به بانوان حرم
هم رحم نكردند وبه خيمه ها حمله كردند وآنها را به آتش كشيدند وستاره ها ي زميني جمع شده در آن خيمه
ها را شهر به شهر به اسارت بردند .
اما يك چيز مي خواهم بگويم !
حسين جان درست است كه مادرت زهراي مر ضيه سلام الله عليها روز عاشورا شما را با لفظ غريب مادر صدازد
! ولي من مي خواهم به مادرتان زهرا بگويم :
خانم جان ! اكنون مهدي تو از حسينت غريب تر است ! اگر حسين ويارانش شهيد شدند وبراي شما خيلي
جانسوز بود اما امروز مهدي زهرا ذره ذره به خاطر دين و به خاطر بي مبالاتي هاي مردم شهيد مي شود .
بي بي جان ! آن روز حسين ، زينب وعباس و قاسم و علي اكبر وعون و جعفر داشت . اما امروز مهدي زهرا
چند تا زينب دارد ؟! اكنون كه آخر الزمان است چند تا عباس با وفا و مطيع دارد تا مر همي باشد بر زخم هاي دل
يوسف زهرا ؟! چند تا قاسم دارد تا شهادت در نظرشان شيرين تر از عسل باشد ؟ چند تا حبيب ابن مظاهر دارد تا
حاضر شوند چند بار جانشان را براي مولا يشان فدا كنند ؟! وخود را در معرض تير هاي دشمنان قرار دهند .
كجايند علي اكبر هاي امام زمان ؟ كجايند عون و جعفر هاي امام خوبان ؟ كجايند زهير هاو….
مهدي جان ما را ببخش اگر نتوانستيم زينب ها و عباس هاي شما باشيم ! ببخش اگر كو تاهي كرديم ونداي هل
من ناصر ينصرونيت را پاسخ نداديم نه تنها پاسخ نداديم بهتر است بگوييم اصلا نشنيديم ! مولا جان گفتند : تمام
اهل بيت مصباح الهدي و سفينة انجاة اند . چراغ هدايت براي كسي است كه احتمال گم كردن راه برايش وجود
دارد! وغريق بودن براي كسي صدق مي كند كه غرق شده باشد !
مولا جان ما راه را گم كرده ايم ودر مرداب گناه غرق شده ايم . ارباب دستان ما را بگير و مارا هدايت كن تا بتوانيم
مقدمه ي ظهور سبزت را فراهم كنيم .
مهدي زهرا ! مارا براي شهادت جدا كن . مارا براي حمايت و وفاداري حفظ كن . مهدي زهرا دستان مهربانت را بر
سر ما بكش و تافرداي محشر ا از سر ما بر ندار . مگذار روز محشر در مقابل مادرت زهرا (س) شرمنده باشيم .
همانطور كه حسين (ع)حر را با تمام بز گواري بخشيد . اي بز گوار شما هم مارا ببخش!
آمين يا رب العالمين!
م.سلیمی