العطش يابن زهرا
به نام خداي مهدي روحي له الفداه
امروز دوباره جمعه است. تا كنون از امام حسين و يارانش گفتيم واكنون از حسين زمانمان ويارانش بگوييم.
چقدر غم انگيز است كه ده قرن از غيبت امام زمانمان،سرورمان ولي عصرمان ميگذرد وما هيچ باكمان نيست!كجايند ياران مهدي كجايند مسلم ها و عباس ها كجايند زينب ها و علي اكبر ها كجايند ياران سراپا عشق و دلدادگي؟
آقاي خوبم دلم برايت كباب است كه دل به همچون ما بسته اي! از آن موقع كه مهر سربازي شما به پيشاني ام خورد فهميدم راه پر خطر و پرپيچ و خمي در انتظارم است.
ميترسم از اينكه ميگويند: آگاه باشيد كه امام حسين عليه السلام را منتظرانش كشتند! ميترسم از اينكه ميگويند:بيشتر دشمنان شما كه زمان آمدنت مقابلت مي ايستند طلبه ها هستند،البته طلبه هاي كه فقط نام سربازي شما را يدك ميكشند!
هر طلبه اي بدش بيايد از اين حرف بدش بيايد. بايد هم بدش بيايد چون اهل تفكر نيست. مگر نميبينيم طلابي را كه چه راحت لباس پيامبر را بي حرمت كردند! مگر نميبينيم كساني را كه به محض رفتن از حوزه فراموش ميكنند نان ونمك آقا را وچه راحت،تمام اعتقاداتشان را لاي چادرشان ميپيچند و پرت ميكنند!
آقا چند صباحي ديگر من هم از حوزه ميروم…. ميترسم از اينكه خودم را آنگونه كه بايد نساخته ام ميترسم از اينكه من هم مثل بعضي ها كه تورا فراموش كردند شوم!
ميترسم روزي كه تو آمدي مقابلت بايستم مثل منتظران حسين كه اورا دعوت كردند اما…
اما نه روز وشب دعا ميكنم و از خدا ميخواهم مرا از ياران واقعي شما قرار دهد.
نه فقط با حرف نه! در عمل بايد منتظر وعاشق باشم.
اما شما بايد به من و امثال من كمك كنيد.كه بدون شما قطعا، ره گم كرده ايم.ميدانم سرا پا گناه وتقصيريم اما شما ما را براي خودت تربيت كن تا همچون ياران حسين ياريت كنيم وتكه تكه شويم.
آقا عطش دارم عطش با شما بودن عطش ياري شما عطش عشق به شما و دوستي با شما…
عطش اين را دارم كه روزي از شما بپرسم آقاي من آيا خوب وفاداري كردم؟ وشما بگوييد:البته كه خوب وفاداري كردي شهادت گوارايت باد. ومن با تمام عشق ورضايت به سوي خداي عزيزم بشتابم.
شما بگوييد چه كنم،تااينچنين شوم؟ { سرباز كوچك شما}
س.مسیبی