حضرت عباس!
بعضی  وقتها که دقیق می شوم روی دعاها و زیاراتی که در مفاتیح الجنان آمده ، می  بینم که مفاهیم قرانی عیناً در دعاها تکرار شده . یعنی اول و آخر همه چیز  قرآن است . 
صبح زیارت عاشورا می خواندم که رسیدم به فراز : وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ
و در ذهنم آیه ۷۹ سوره اسرا تداعی شد که خدا می فرماید :  
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا 
در زیارت عاشورا مقام محمود را می طلبیم و در قرآن بیان شده که برای رسیدن به مقام محمود پاسی از شب را بیدار باشید و نافله ( نماز شب) بجا آورید تا پروردگار شما را به مقام محمود برساند !
کربلا  حال و هوای عجیبی دارد . شب و روز حرم شلوغ است و مردم دسته دسته به این  سمت می آیند . حرم را مشکی پوش کرده اند و در صحن ها بیرق های مشکی نصب  کرده اند ..
هر گوشه ای تعدادی دور هم جمع شده اند و نوحه می خوانند و سینه میزنند . میان صحن حرم حضرت عباس (سمت چپ باب قبله ) یک خیمه بزرگ زده اند و دو ستون چوبی بسیار بزرگ به عنوان عمود خیمه قرار  داده اند .. خیمه ی با عظمتی است .. نمیدانم روز تاسوعا این خیمه همینگونه  می ماند یا عمودش کشیده خواهد شد … دردناک است … صحنه ای که عمود این  خیمه ی برافراشته کشیده شود ، خیلی درد ناک خواهد بود … 
بعداز ظهر دوباره یک سری به خیمه گاه رفتم . بالای درب ورودی خیمه گاه باخط طلایی رنگی نوشته شده : 
السلام  علی الخیام الخالیه من الحسین و اهل بیته 
این جمله خیلی سوزناک است وقتی که به کلمه ” الخالیه ” دقت کنی ! 
زیر  خیمه ی حضرت عباس مملو از جمعیت است . حتی ذره ای جا نیست که بنشینم ..  مردم همه به نماز ایستاده اند و برخی گریه می کنند .. یک دور می زنم در  خیمه گاه و بیرون می آیم و آرام در خیابان های اطراف قدم می زنم .. در فکر و  خیال خودم قدم می زنم و به کف العباس می رسم .. کف العباس هم شلوغ است ..  هیئت های بسیاری در مقابل کف العباس ایستاده اند و روضه می خوانند … چیزی  به اذان ظهر نمانده وحرم حضرت عباس روبه رویم است .. نماز صفایی دارد در  صحن حضرت ابوالفضل .
آدم یک جور دیگری دلگرمی دارد وقتی که در حرم حضرت  عباس است .. یک امنیت خاطری دارد .. و این یعنی هنوز هم عباس علمدار است ..  هنوز هم عباس پاسدار است .. اصلا تا قیامت عباس پاسدار دین خداست .
مهتاب ابیان