به همراه کاروان
به همراه کاروان
کدامین کاروان؟
کاروان خانواگی یا کاروان نظامی؟
کاروان هستی یا کاروان نیستی؟
کاروان خیر یا کاروان شرّ؟
کاروان دفاع یا کاروان جنگ؟
کاروان حق یا کاروان باطل؟
کاروان مظلوم یا کاروان ظالم؟
کاروان سعادت یا کاروان شقاوت؟
کاروان شبه پیامبر یا کاروان شبه عمر؟
کاروان امامت یا کاروان ضلالت؟
کاروان امر به معروف یا کاروان امر به منکر؟
کاروان نهی از منکر یا کاروان نهی از معروف؟
کاروان ولایت یا کاروان دئانت؟
کاروان قرآن به دست یا کاروان نیزه به دست؟
کاروان سبز صلح یا کاروان سرخ کین؟
کاروان نامی یا کاروان جامی؟
کاروان عرشی یا کاروان فرشی؟
کاروان کفن پوش یا کاروان ذره پوش؟
کاروان هفتاد و دو تنی یا کاروان هزار لشگری؟
کاروان تشنه به آب یا کاروان سیر از خمر شراب؟
کاروان جان سپردن به سر یا کاروان جان ستادن از سر؟
کاروان مقتول یا کاروان قاتل؟
کاروان علی اصغر به دست یا کاروان تیر سه شعبه به دست؟
کاروان علی اصغر به سر یا کاروان نیزه به سر؟
کاروان دست بریده یا کاروان دست برّنده؟
کاروان دید علمدار یا کاروان تیر سه شعبه ؟
کاروان مشک به دست یا کاروان شمشیر به دست؟
کاروان بوسه بر گلو نگاشته یا کاروان خنجر بر گلو انگاشته؟
کاروان ضجه های یا بنیّ بنیّ مادر یا کاروان دست لرزان شمر لعین؟
کاروان قلب پاره پاره یا کاروان تیر سه شعبه؟
کاروان ضجه های واحسینا، واحسینا یا حسینا یا کاروان هلهله های یا یزیدا یا یزیدا؟
کاروان بوسه بر پیشانی یا کاروان سنگ بر پیشانی؟
کاروان کمر شکسته یا کاروان کمر بسته؟
کاروان دل سوخته یا کاروان عقل سوخته؟
کاروان اشک بار یا کاروان آتش بار؟
کاروان خضاب شده به خون یا کاروان خضاب شده به دون؟
کاروان خضاب شده به مصیبت یا کاروان خضاب شده به سرهای خونین؟
کاروان بر زمین آرمیده یا کاروان بر آرمیده ایستاده؟
کاروان پای پر آبله یا کاروان پای محفوظ به چکمه؟
کاروان یتیم سه ساله یا کاروان دست پر پیاله؟
کاروان سیلی خورده یا کاروان سیلی زده؟
کاروان خاک بر سر ریختن یا کاروان نقره بر سر ریختن؟
کاروان قرآن به لب یا کاروان خیزران به لب؟
کاروان خون به لب یا کاروان خنده به لب؟
کاروان دختر بی پدر یا کاروان پسر چندین پدر؟
کاروان دست بسته یا کاروان دست بر بسته؟
کاروان آشتی با خدا یا کاروان قهر از خدا؟
کاروان افشای حقیقت یا کاروان افشای غفلت؟
کاروان سجده بر خاک یا کاروان پیاله بر سر؟
کاروان درس یا کاروان ترس؟
کاروان خاندان ماندگاری یا کاروان خاندان بیدباری؟
یا أباالفضل تو را چه شدست که این گونه بر علی اصغر می نگری؟
تو را چه شده است که تنها بر دل دشمن می زنی؟
تو را چه شده است که یا أخا سر می دهی؟
ای رقیه تو را چه شده است که این گونه چشم گردانی؟
تو را چه شده است که این گونه دل تنگ بابائی؟
تو را چه شده است که این گونه در آغوش بابائی؟
ای علی اصغر تو را چه شده است که این گونه نالانی؟
تو را چه شده است که این گونه بی تابی؟
تو را چه شده است که این گونه بی قراری؟
ای زینب تو را چه شده است که این گونه حسین را می نگری؟
تو را چه شده است که این گونه رقیه به بغل می گیری؟
تو را چه شده است که یک باره موی سپید حیدر، قد خمیده ی مادر در تو پدیدار شد؟
ای حسین تو را چه شده است که این گونه دست خود را بر سر رقیه می کشی؟
تو را چه شده است که این گونه اهل حرم را می نگری؟
تو را چه شده است که این گونه کرب و بلا را می نگری؟
ای علی اکبر تو را چه شده است که این گونه بر پدر ملتمسی؟
تو را چه شده است که این گونه شوق پرواز داری؟
تو را چه شده است که این گونه درد آغاز داری؟
نسترن حیدری، پایه اول، مدرسه ی علمیه زهرائیه نچف آباد.اصفهان