• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عطش 9

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

به نام خداي شهيدان

دشمنان خدا به اهل حرم هجوم آوردند. چقدر وهشتناك بود. كودكان از ترس هر كدام به سويي ميدويدند .

خيمه ها را آتش زدندوبا آن دل مارا… خدا تاابد لعنتشان كند،چقدر سنگ دل بودند چه ميگويم اصلا دل داشتند كه سنگ دل باشند!

خانم زينب داخل خيمه اي ميرفت و بيرون مي آمد دقت كه كردم داخل خيمه آقا امام سجاد بودند. قربان دل شكسته ي اهل حرم مولايم حسين ،كه چه غريبانه اسير دست اين از خدا بي خبران شدند.

همه را اسير كردندو چه بي احترامي ها كه نكردند!سرهاي مبارك شهدا را به نيزه كردند و با اسب بر بدنهاي مطهرشان تاختند.

كاروان اسرا به سمت كوفه در حركت بود. بدن هاي خسته وزخمي، كودكان  ترسيده وچشمها خيس…

سرهاي به نيزه جلو چشمان خانم زينب  وآقا امام سجاد وديگران… چشمهاي خيسم را دوخته بودم به حافظ و قاري وعامل قران مولايم حسين كه مثل ماه شب چهارده ميدرخشيد.

در همين لحظات صداي آرام و سوزناك خانم زينب را شنيدم كه خطاب به برادرشان ميسرودند:

اي قاري قران من    از نوك ني قران بخوان       بهر تسلاي دلم        بخوان تو هل اتي اخي

دوري مكن ازمحفلم پيشم بمان پيشم بمان     مهدي بيا مهدي بيا      مهدي بيا مهدي بيا…

س.مسیبی

 نظر دهید »

یادی از سرزمین آب و آتش

06 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

سخت است برای ما که برخی رفتارها را ببینم از مردم خودمان در جایی غیر دیارمان چرا که انگار روح جمعی ما بروز می کند بی غل و غش و دل آدم گر می گیرد از  کردارمان؛ و اینها هم نمی دانم چرا جایی گفته نمی شود و یا کمتر بر گفته می آید. مردم ما یا به سبب جنگی است که «صدام عفلقی» بر ایشان روا داشت با عراقی ها خوش رفتار نیستند یا فکر می کنند مدینه رفته اند و هر غیر ایرانی عربی، سنی است؛ و هر سنی هم وهابی و هر وهابی دشمنی است برای یک شیعی که شنیده اند آنجا چه می کنند با پیروان علوی. شاید یکی باید باشد که بگوید ببیند اینجا مغازه ها چقدر راحت پول منقوش به سید یگانه دوران را از شما قبول می کنند؛ حتی بقالی های کوچک هم. اما همه اش این نیست. نگاههای اخم آلود و غرلندهای زیرلب ایرانیها که همین ها بودند که جوانان ما را کشتند را راحت می شود در حرم ها هم دنبال کرد، کافی است کمی دقیق باشی. نگاه که اینطور باشد راحت می شود آب معدنی سعودی را در نجف و کربلا هورت کشید و یا جین ترک و حتا لباس سوری را در بغداد پیدا کرد. هرچه باشد رییس جمهور حال و باحال-بس که شوخ طبع است- عراق رفیق صمیمی اسد پدر بوده و جوری باید جایی نشان دهد این مساله را؛ و همه اینها یعنی واردات اجناس ما که بیخ گوش عرب عراقی هستیم هم به جهت تمدنی و هم فرهنگی و لابد خیلی چیزهای دیگر، خیلی کمتر است از ترکهایی که خوب نقش بازی می کنند در بلبشوی منطقه.

حرفهایی می زنم. حتی کسی نیست به جوان زائر سید جوانان اهل بهشت بگوید که نمی شود پنج صف جلوتر از امام، اقتدای به جماعت کنی! کسی نیست. دیر رسیدم برای نماز و با اکراه می نشینم جایی که حس می کنم خبری از جمع و جماعت نیست. اذان که می گویند می بینم با صدای مکبر خم و راست می شود و حسابی هم مواظب است که عقب نیفتد. خیلی این پا و آن پا کردم که چه کنم و آخر دست صدایش می کنم که برادر اقتدای به که کردی؟ می گردد دنبال امام جماعت و وقتی پیدایش نمی کند عقب را نشانش می دهم که او کجا و ما کجاییم. خیلی راحت می گوید دلت پاک باشد و کفشهایش را بر می دارد و می رود و من می مانم و بهت و حیرتم. باید یکبار هم ماجرای حرم سیدنا ابالفضل را مرور کنم.

***

مگر در وصفت نگفته اند: «یا من الاجابه تحت قبتک»؟ و مگر من نخواندم آنجا: «و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم»؟ چرا خبری نیست؟ نکند باید دست به دامان کاشف کُرَب بشوم؟

راستی، حالا که فکر می کنم کم کم یادم می افتد که بس که غرق ضریحت بوده ام فراموش کردم سر راست کنم و تحت قبه ات را نظاره کنم…

میم .آقاسی

 نظر دهید »

عطش 8

05 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

به نام خدای شهیدان

تمام یاران امام به شهادت رسیده بودند،امام بود واهل حرمش…

لشکریان دشمن که بی رحمانه از هر سو میتاختند.امام حسین بعداز نبردی عاشقانه در راه خدا اسیر دست دشمنان شد هر چند واقعیت این بود که امام امیر بود و تا همیشه امیر خواهد ماند واسیران حقیقی دشمنانش بودند که در جهالت بی مثل ومانند بودند وتا ابد اسیر خواهند بود.

شمر ملعون بود و وقتلگاه و امام… ذوالجناح زخمی و خسته تیر خورده به کنار خیمه ها آمد.همه صدایش را شنیدند،از خیمه ها بیرون دویدند اما ذوالجناح بود فقط ذوالجناح… همه اطراف اسب امام ایستادند و گریه میکردند. حضرت زینب به سمت برادرش شتافت ومن نیز با ایشان همراهی کردم  هوا گرم وسوزان بود. شمر به سمت امام میدوید و حضرت زینب به سمت برادر ومن به سمت اسوه های رضا ودلدادگی…

او میدویدو من می دویدم / او سوی مقتل من سوی قاتل /او می نشسشت و من می نشستم /  او روی سینه من در مقابل/او میبریدو من میبریدم /او از حسین سر من غیر از او دل…

اشک امانم نمیداد وتا زنده ام به یاد آقایم حسین اشک خواهم ریخت وبا او خواهم ماند.

س.مسیبی

 نظر دهید »

آهنگ غم

05 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

کاروان عشق از قبله گاه آفتاب روان به منزل شام بود.
کودکان پای آبله بودند. و گونه به اشک غم نشسته، زنان سر به دامن خاک سائیده بودند و دل از نام آوران سپاه عشق بریده.
عطش نایِ جان سوز آهِشان را بریده بود و اشک سُوی دیدگانشان را.
در کشاکش فریاد زنجیرها طنین ناله اهل حَرم، گُم می شد و در نهیب بی امان شلاق مزدوران، آه مظلومان در حنجره می خشکید.
کاروانیان دل پَریش و چهره خاک آلود و پای در شن یه سوی شام محنت، روان بودند.


فرشته کاظم زداه-طلبه پایه سوم

 نظر دهید »

نبرد عشق

04 دی 1390 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

اندکی آن سو تر از خیمه­ ها، گدازه آفتاب از تنور آسمان آتش می ریخت و آه بلند بیابان بر چهره نیلگون آسمان، سیلی داغ می کوفت. فرات از عطش می سوخت و چشم حَرامیان به سرخی می گرایید، لب شن زار تفتیده بود و قلب اهل خیام غم دیده، چشم فرات اشک حسرت به گونه ی ساحل می ریخت و دیده ی زنان خون به دامن گونه.

آب از اشتیاق هَل مِن ناصِر، موج بر سر موج می زد و در تلاطم یاری امام، خرامان کف به لب فرات می آورد، آفتاب حُرم تیغ نگاهش را بر زره دژخیمان می کشید اما جگر اهل حَرم عطشناک تر می شد، فرات دست سخاوت از یاری مشک عباس(علیه السلام) بریده بود و آسمان شرمسار ناله کودکان و آب در مویه حسرت بود.

و حسین علیه السلام تنها بود در چکاچک هیاهوی بی امان شمشیرها و تیغ های برهنه که چون موجی خرامان به سویش می شتافتند و گوی سبقت در شهادتش از هم می ربودند.

فرشته کاظم زاده-طلبه پایه سوم


 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 38

جستجو

موضوعات

  • همه
  • به قلم طلاب
  • کتیبه ها
  • سوالات محرمی

آرشیوها

  • آذر 1395 (2)
  • آبان 1395 (2)
  • مهر 1395 (1)
  • دی 1390 (99)
  • آذر 1390 (83)
  • بیشتر...

پیوندها

  • تاریخ نگار محرم
  • شور و شعور حسینی
  • جشن وبلاگی فجر
  • جانم فدای امام علی النقی علیه السلام
  • نامه ای به روح الله
  • ده ختم قرآن به نیت «رفع مهجوریت قرآن»
  • ختم هفتاد و دو زیارت عاشورا
  • ریحانه
  • بزم فرات
  • ختم سي هزار زيارت عاشورا
  • تجربه های رمضان
  • یار مهربان
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس